جهانگرد ونیزی روایتگر ایران در دوره غارتگری مغولان
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مارکوپولو تاجر و جهانگرد ونیزی قرن سیزدهم میلادی بود که مشاهدات و تجربیات سفرهایش را در کتابی به نام “سفرهای مارکوپولو» ثبت کرده است، امروزه این کتاب با نامهای کتاب “شگفتیهای جهان» یا “توصیفی بر جهان» شناخته میشود. مارکو و کتاب او در معرفی آسیای مرکزی و چین به اروپاییان نقش مهمی داشت.
محمد لوی عباسی، مترجم کتاب “جهانگردی مارکوپولو» معتقد است: “محققین بزرگ ارزش تاریخی کتاب مارکوپولو را از نظر صراحت لهجه و دقت نظر معادل با شاهکار تاسیتوس مورخ معروف میدانند، او مانند نویسندگان فرمایشی همچون عطا ملک جوینی صاحب “تاریخ جهانگشا»، رشیدالدین فضلاله نویسنده “جامع التواریخ رشیدی» و یا حمدالله مستوفی قزوینی مولف “تاریخ گزیده» خانان وحشی و غارتگر مغول را نمیستاید، بلکه با صراحت کمنظیری فجایع آنان را تحلیل و تشریح میکند. هچنان که وحشیگریها و غارتگریهای اقوام ژرمن را با کمال وضوح توصیف و تشریح میکند.» کتاب مارکوپولو دنیای جدید، آمریکا را کشف کرد عباسی درباره ارزش جغرافیایی کتاب مارکوپولو مینویسد: “در موزه کلمبیانا واقع در سویل، نسخهای از سیاحتنامه مارکوپولو وجود دارد که شامل 70 یادداشت کریستف کلمب درباره محتویات و مندرجات کتاب است. از مطالعه این یادداشتها به نظر میرسد که کلمب در نتیجه بررسی کتاب مارکوپولو توانسته است دنیای جدید، آمریکا را اکتشاف کند.» محققان و مورخان عالیمقام کشورهای متمدن راجع به سفرنامه مارکوپولو کتابهای گرانبهای متعدد و مفصلی نگاشتهاند، ولی هیچ یک از آنها از لحاظ تحلیل علمی و تاریخی، و تشریح منطقی و انتقادی مطالب، به پایه این نوشته نفیس ویکتور دانشمند شهیر معاصر نمیرسد: “کتاب این محقق دانشمند در مدت کوتاهی بالسنه مختلف عالم ترجمه و انتشار یافت و نگارنده این سطور را دریغ آمد که فارسیزبانان از مطالب مهم و گرانبهای تاریخی آن محروم بمانند لذا به ترجمه و نگارش آن همت گماشت.» فلسفه تاسیس دیوار چین مارکوپولو در سفرنامه خود درباره فلسفه ایجاد دیوار چین چنین مینویسد: “چینیان برای حفاظت و نگهداری روابط بازرگانی و مناسبات تجارتی خود با جهان غرب، اقدام به افزایش طول دیوار معروف خود کردند و برجهای دیدهبانی شایان توجهی با ساخلوی مهمی در آن بهوجود آوردند. دیوار کبیر چین که علیالظاهر علامت انزوا بهشمار میرود، در حقیقت وسیله حماین و حراست طرق و جادههای تجارتی از تعرض و تجاوز وحشیان و چادرنشینان میباشد و برای صیانت مناسبات بازرگانی با دنیای مغرب ایجاد گشته است. کاروانهای بزرگ و عظیم مشرق زمین در کنف حمایت دیوار کبیر چین میتوانستند سیل کالاهای گرانبها را از خاور دور به سوی مغرب زمین و بالعکس هدایت کنند و هنگامی که مناسبات بازرگانی بین مشرق و مغرب انحطاط پیدا کرد، قسمت اخیر و جدیدالتاسیس دیوار کبیر نیز اهمیت خود را از دست بداد. به طور کلی قرنهای متمادی و اعصار متوالی روابط تجارتی و مناسبات اقتصادی میان امپراطوری روم و کشور چین مستقر و مستحکم بوده است و این رابطه غالبا از راه خشکی انجام میگرفته است، ولی از سده سوم الی پنجم میلادی مناسبات موجود میان دو کشور بزرگ شرق و غرب و به تدریج مواجه با مشکلات گردید، به طوریکه بازرگانان رومی فقط گاهگاهی کاروانهای بزرگ تجاری از راه خشکی به سوی خاورزمین راه میانداختند. این جهانگرد ونیزی درباره تجارت مردم اروپا مینویسد: “طی قرون وسطی نیازمندیهای مردم اروپا، حتی طبقات به اصطلاح عالیه آنها فوقالعاده محدود و معدود بود و تمام احتیاجات ساکنین فرنگستان را مصنوعات و محصولات خود آنان کاملا کفاف میکرد، در ضمن به خوبی میدانیم که در سیستم اقتصادیات عقب مانده فئودالی، بازرگانی و تجارت نقش درجه دوم را بازی میکند و در اروپای فقیر و وحشی به هیچ وجه بازار مساعد و متناسبی برای کالاهای گرانبهای خاور دور نبود. از طرف دیگر مبادلات بازرگانی میان مغرب زمین و خاور دور در نتیجه تسلط و استیلای جهانگشایان آسیای مرکزی تقریبا غیر ممکن گشته بود؛ فاتحین پارت، سلاطین ساسانی و بالاخره اعراب که در قرن هفتم میلادی جانشین ساسانیان شدند. تقاضای ابریشم در بازارهای اروپا فوقالعاده تقلیل یافته بود و آنچه که هم به مقدار قلیلی لازم بود در بیزانس “امپراطوری روم شرقی» تهیه میگردید. به طوریکه معلوم است از قرنهای پنجم و ششم میلادی پرورش کرم ابریشم و تربیت درختان توت در این ناحیه معمول گردیده بود و دستگاههای بافندگی دولتی برای نسج و تهیه ابریشم آماده کار گشته بود.» هرمز مرکز عمده تجارت مروارید مارکوپولو در ادامه سفرنامه خود به برخی از شهرهای ایران نیز اشاره میکند. او درباره هرمز چنین مینویسد: “غواصان و شناگران ماهر مجهز به تور و دامهایی که به بدنشان بسته شده بود و کیسههای بازرگانان به گردنشان آویخته بودند. در نقاط مختلف خلیج و در اعماق گوناگون آب دریا برای صید مروارید به زیر آب اقیانوس رهسپار میگشتند و تا موقعی که مقدورشان بود در میان آبهای دریا باقی مانده مانده به شکار میپرداختند، و پس از تحویل فرآوردههای خویش به بازرگانان، باز هم به اعماق اقیانوس فرو میرفتند و در تمام مدت روز یکسره این اعمال شاقه دوام داشت. سوداگران، مرواریدهای گرانبها را به تبریز و دیگر نقاط عالم صادر میکردند، اما بهترین قطعا آن متعلق به پادشاه بود.» کشتیهای چینی در سواحل ایران او ادامه میدهد: “بالاخره سفاین حاصل موکب عروس ایران در آبهای ساحل هرمز لنگر انداختن. کشتیهای مرتفع و معظم چینی در میان سفاین مسطح و کم عمق عربی همچون غازهایی از میان مرغابیان قد برافراشته بودند. سفیر ارغون، خان ایران پس از صور دستورات مقتضی، روی دست ملوانان سفاین مخصوص خویش نزول اجلال فرمود و به سوی ساحل رهسپار گردید. ایلچی مخصوص ارغون در ساحل هرمز جلوس فرموده و منتظر آودن اسبی گشت که سوار بشود و به سوی پایتخت رهسپار گردد.» |