«پروانه الجزایری»؛ تجربه مرگ، زندگی و تولد دوباره در آینه یک نمایش
اصفهان- نمایش «پروانه الجزایری» به کارگردانی یاسر پیمانی روایتی استعاری از زیست انسان معاصر است؛ جایی که مرگ، مهاجرت و تولد دوباره در یک قاب دراماتیک همنشین میشوند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوروش دیباج: در روزگار پرشتاب امروز که تئاتر بیش از همیشه درگیر بازنمایی دغدغههای زیستی و روانی انسان معاصر است، برخی آثار میکوشند تا از روایتهای صرفاً اجتماعی فاصله بگیرند و به لایههای درونیتر حیات انسان بپردازند؛ جایی که پرسشهای بنیادین درباره زیستن، رفتن و بازگشت معنا پیدا میکند. در این میان، تئاتر میتواند آینهای باشد برای دیدن تکرارها، فراموشیها و لحظههای خاموشی که در زندگی روزمره پنهان میمانند.
نمایش «پروانه الجزایری» که این روزها در تالار هنر اصفهان روی صحنه رفته، از همین منظر اثری متفاوت است؛ روایتی شاعرانه و ذهنی که مفاهیم مرگ، زندگی، حضور و غیاب را در قالبی معاصر و تصویری میکاود. در این اثر، مرگ نه پایان قطعی، بلکه لحظهای از تأمل و بازنگری در معنای بودن است؛ مفهومی که بیش از آنکه فلسفی به نظر برسد، انسانی و ملموس جلوه میکند.
یاسر پیمانی، کارگردان جوان و اندیشهمحور این نمایش، در گفتوگوی پیشرو از رویکرد خود در بازخوانی متن پیام لاریان، دراماتورژی نو و مواجهه با مخاطب امروز اصفهان سخن گفته است؛ گفتوگویی درباره هنر، هستی و تلاش برای معنا بخشیدن به زیستن بر صحنهای که هر شب از نو زاده میشود.

نمایش شما با نامی خاص و استعاری اجرا میشود؛ «پروانه الجزایری». از مفهوم و ایده این عنوان بگویید.
ایده اصلی نمایش از ذهن نویسنده، پیام لاریان آمده است. او مفهوم مرگ و زندگی را در نسبت با یک پروانه از جنس «الجزایر» طراحی کرده؛ پروانهای که در خفا میمیرد و تا زمانی که کسی سراغش نرود، کسی از مرگش آگاه نمیشود. این استعاره، به نوعی بیانگر چرخه خاموش زیست انسانهاست؛ زیستن، محو شدن و فراموشی. داستان ما هم درباره گروهی از دوستان دانشگاهی است که در ویلایی گرد هم میآیند تا با یکی از اعضا که قصد مهاجرت دارد خداحافظی کنند؛ اما وقوع یک مرگ ناگهانی در جمع، همهچیز را تغییر میدهد. مرگ آن شخصیت، بازتاب همان «مرگ پروانه الجزایری» است که هسته معنایی نمایش بر آن استوار شده است.
بازیگران و ترکیب گروه شما چطور شکل گرفت؟
در این نمایش هفت بازیگر داریم؛ ترکیبی از چهرههای شناختهشده تئاتر اصفهان و نیروهای تازهنفس. بازیگران عبارتاند از: علی مهدیزاده، ایمان نجفی، وجیه شفیعی، خاطره حسینی، عکس بهنام شمسایی، ستاره سالاری و احسان شهبازی.
اجراها از هفدهم مهر آغاز شد و تا نهم آبان ادامه دارد. انتخاب بازیگران بر اساس شناخت شخصیتی و نزدیکی روحی آنان با نقشها انجام شد؛ یعنی هر بازیگر بخشهایی از خود را روی صحنه زیست میکند.

متن اثر از قبل نوشته شده و اجراهای متعددی داشته است. نقش شما به عنوان کارگردان در مواجهه با متنی آماده چه بود؟
بله، متن پیشتر در جشنواره فجر برگزیده شده و در چند شهر دیگر اجرا رفته بود. اما ما در اصفهان با نگاهی تازه سراغش رفتیم. شخصیت «من» که در نمایشنامه وجود داشت و در واقع نماد نویسنده است، در دراماتورژی من با یکی از کاراکترهای اصلی، یعنی «مهرداد» ادغام شد. این تغییر باعث شد روایت از زاویه ذهن یکی از شخصیتها شکل بگیرد و اثر، جنبهای ذهنی و انتزاعی پیدا کند.
مفهوم مرگ و زندگی در نمایش شما چه جایگاهی دارد؟
برای ما مرگ نه پایان، بلکه نقطه درک زندگی است. در نمایش از مفهومی سینمایی به نام «رَکورد» (Record) الهام گرفتهایم. در سینما میتوان پلانها را تکرار کرد، اما در زندگی، مرگ تکرار ندارد. این تضاد را در قالب بازی و روایت دراماتیک به تصویر کشیدیم؛ جایی که تکرارپذیری زندگی در برابر قطعیت مرگ قرار میگیرد.
آیا شهر اصفهان در نمایش به عنوان لوکیشن یا کاراکتر دراماتیک حضور دارد؟
نه بهصورت مستقیم. متن در بُعد مکانی تعریف شده است و ما وفادار به آن بودیم. از اصفهان صرفاً بهعنوان محل اجرا استفاده کردیم، نه عنصر داستانی. هرچند روح شهر در فضای اجرا حضور دارد، اما قصه جهانی است و به مکان خاصی محدود نمیشود.
در میزانسن و فضاسازی، از چه عناصری برای القای حس مرگ، زندگی و شهروندی بهره بردید؟
نگاه من در خلق اثر، مدرن و مبتنی بر تلفیق مدیا است. در طراحی صحنه از ویدیوپروژکشن استفاده کردیم؛ تصاویری که روی دیوارها پخش میشوند و فضاهای متفاوتی مثل اتاق خواب، تراس یا باغ را برای مخاطب تداعی میکنند. طراحی نور نیز مکمل این فضاهاست و به تفکیک لوکیشنها کمک میکند. به این ترتیب، بدون تغییر دکور، از طریق نور و تصویر، فضاهای مختلف را میسازیم.
در انتخاب بازیگران، تجربه زیستی آنان از شهر یا مفاهیم فلسفی چقدر اهمیت داشت؟
بیشتر از هر چیز تناسب روانی و شخصیتی مد نظرم بود. نمیخواستم بازیگر نقش را بازی کند؛ میخواستم آن را زندگی کند. بنابراین سراغ کسانی رفتم که خودشان درونی شبیه شخصیت بودند. همین شناخت باعث شد اجراها واقعیتر و زندهتر باشند.
زبان بدن و حرکت در نمایش چه جایگاهی دارد؟ بیشتر بر گفتار تکیه کردید یا فیزیک بازیگر؟
متن بسیار دیالوگمحور است؛ حدود ۶۰ صفحه دیالوگ که هر خطش معنایی دراماتیک دارد. به همین دلیل، گفتار برای ما ستون اصلی اجرا بود. البته از میزانسنهای فیزیکی و قابهای بصری دور نشدیم، اما تمرکز اصلی بر انتقال مفاهیم از راه گفتار و ارتباط ذهنی میان شخصیتها بود.
آیا نمایش تنها تأملی شاعرانه درباره مرگ و زندگی است یا نگاهی انتقادی به زیست اجتماعی امروز هم دارد؟
بله، در لایههای زیرین متن، اشارههایی به جامعه امروز وجود دارد؛ از مسئله مهاجرت تا احساس بیقراری فرهنگی. ما نخواستیم شعار بدهیم، اما با زبانی استعاری به دغدغههای اجتماعی امروز ایران پرداختیم.
پایان نمایش بر ایده «تولد دوباره» تأکید دارد. این مفهوم چگونه دراماتیزه شده است؟
در پایان، نویسنده یا همان کاراکتر «من» تصمیم میگیرد نظم مرگ را بشکند و شخصیت مرده را به زندگی بازگرداند. این بازگشت نماد تولد دوباره است؛ چرخهای که در آن هر مرگی در دل خود، تولدی تازه دارد. این پایان، تماشاگر را غافلگیر میکند و از فضای تراژیک به تأملی فلسفی میبرد.

به نظر شما، تئاتر اصفهان ظرفیت گفتوگو درباره مفاهیم سنگینی چون مرگ و زایش را دارد؟
حتماً دارد. مخاطب امروز اصفهان ذائقهای متنوع دارد؛ از طنز تا فلسفه. نمایش ما دو بخش دارد: بخشی اول شاد و سرزنده و بخش دوم تراژیک و تأملبرانگیز. این تلفیق، راهی است برای گفتوگو با تماشاگر معاصر. اگر زبان طنز و اندیشه کنار هم قرار بگیرند، میتوانند مفاهیم عمیق فلسفی را در ذهن مردم بنشانند.
در مسیر تولید و اجرا با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
پیمانی: چالش اصلی، نبود فضای تمرین استاندارد در اصفهان بود. مجبور بودیم در پلاتوهای کوچک خصوصی تمرین کنیم. همچنین استفاده از مدیا و تصاویر نیاز به امکانات فنی بیشتری داشت که در حد بضاعت گروه پیاده شد. با این حال، حمایت مدیریت تالار هنر و معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان، باعث شد بتوانیم اثر را روی صحنه ببریم. فرآیند تولید حدود هفت ماه طول کشید و با همه دشواریها، نتیجه برایمان ارزشمند بود.

و سخن پایانی؟
امیدوارم تماشاگران اصفهان در این نمایش، تأملی تازه درباره زیستن و مردن بیابند. مرگ پایان نیست، بلکه دعوتی است برای بازنگری در معنای زندگی.
کد خبر 6636112
-
نمایش «تلالای مرگ» پاسخی معاصر به توهم جاودانگی
-
"ترانههایی برای سایه"؛ در زندگی زخمهایی است
-
دوزخ؛ نمایشی از جنگ کلمات و رفتارها بر صحنه تئاتر
-
رستگاری: متخلف زیستمحیطی در ری به ۳۰۰ ساعت خدمات عمومی محکوم شد
-
هوشمندسازی چراغهای راهنمایی و رانندگی و نظارت تصویری معابر
-
عفو بین الملل:حمله آمریکا به یک زندان در یمن احتمالا جنایت جنگی است
-
فرآیند تبدیل اسناد مالکیت دفترچهای به اسناد حدنگار تغییر کرد
-
استقبال از مدالآوران بازیهای آسیایی در شهرکرد
-
دادستان بروجرد از واحدهای تولیدی این شهرستان بازدید کرد
-
سردار نقدی: توان نظامی ایران طبق نیاز در جبهههای نبرد گسترش مییابد
-
فراخوان ارسال مقالات به همایش بینالمللی فارابی
-
ارجاع پرونده ساخت و ساز در باغات به کمیسیون کشاورزی مجلس
-
تأکید ایران و ترکمنستان بر گسترش همکاریهای حقوقی و مرزی
-
مدیرعامل سابق استقلال درگذشت
-
غیرحضوری شدن مدارس چهارشنبه و تاخیر در شروع ادارات در ۴ شهر خوزستان
-
آزادسازی ۲۱ منطقه پرجمعیت در اوکراین به دست ارتش روسیه
-
کره شمالی با آزمایش موشک جدید به استقبال ترامپ رفت
-
جراره: پروژه رفع گره ترافیکی میدان سایت بندرعباس آغاز میشود
-
ترامپ بار دیگر حماس را تهدید کرد
-
دهقان: اگر قصهای را باور ندارید نسازید/ مشکل سینمای ما فیلمنامه است
-
ادارات و دانشگاههای خوزستان تعطیل شدند
-
واژههای فارسی را به سخره نگیریم؛ واسپاری به لشکر واژههای بیگانه!
-
آمریکا ادعای نقض توافق از سوی حماس را رد کرد
-
روزنامههای ورزشی چهارشنبه هفتم آبان ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی چهارشنبه هفتم آبان ۱۴۰۴
-
روزنامههای صبح چهارشنبه هفتم آبان ۱۴۰۴
-
روزنامههای ورزشی سهشنبه ششم آبان ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی سهشنبه ششم آبان ۱۴۰۴
- سرور اچ پی
- مانتو
- هتل های تهران
- حرف آخر
- مهرینو
- تهران تایمز
- روزنامه آگاه








