در صورت گستاخی آمریکا در آبهای منطقه، ایران چه گزینههایی دارد؟

همزمان با اقدامات دشمن، ایران نیز برای جلوگیری از اثرگذاری قطعی برنامهریزی طرف مقابل طرحیهایی را به اجرا درآورده است.
به گزارش خبرگزاری مهر؛ روزنامه فرهیختگان نوشت: آمریکا قصد دارد با ادعای احیای قطعنامههای پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، خطوط تجارت دریایی تهران را ناامن کند. استناد واشنگتن اقدام کشورهای اروپایی حاضر در برجام در فعالسازی مکانیسم موسوم به ماشه است. غرب مدعی است دولتها با ظن وجود مواد هستهای در کشتیهای ایرانی میتوانند آنها را بازرسی و یا توقیف کنند. در همین حال شبکه المیادین که به محور مقاومت نزدیک است، به نقل از منابع خود گزارش داده مقاومت نشانههایی مشاهده کرده که حکایت از آماده شدن آمریکا برای ممانعت یا اخلال در حرکت کشتیهای تجاری متعلق به ایران به بهانه اجرای تحریمها دارد. منابع ایرانی به این شبکه گفتهاند هرگونه تلاشی در این خصوص با پاسخ سخت تهران روبهرو میشود. این منابع تأکید کردهاند به کشورهای منطقه اطلاع داده شده است که همکاری آنها در این زمینه با واشنگتن بیپاسخ نمیماند. گسترده کردن خطر تهدید علیه خطوط تجارت دریایی ایران آن هم در آبهای منطقه یا نزدیک به آن درحالی است که برای دههها، مسدودسازی تنگه هرمز و اقدام در خلیج فارس، گزینهای ایرانی بوده است.
برخی مسائل تابآوری دشمن را بالا برده و همچنین آنها را به خطای محاسباتی انداخته است. اگر در گذشته ایران تنها امکان مسدود کردن تنگه هرمز و اقدام در خلیج فارس را داشت، امروزه تعداد تنگهها و دریاهای تحت اشراف مقاومت بالاتر رفته است. علاوه بر خلیج فارس، دریای خزر، دریای سیاه، دریای عمان، اقیانوس هند، خلیج عدن، سواحل شرق آفریقا، تنگه بابالمندب، ورودیهای کانال سوئز و دریای مدیترانه در تیررس مقاومت قرار دارند. از سوی دیگر، مسئله صرفاً محدود به زیرساختهای انرژی یا دریاها نیست. مقاومت قادر به نابودی زیرساختهایی فراتر از انرژی بوده و میتواند مسیرهای هوایی و کریدورهای زمینی را نیز مسدود کند. غرب محاسبات خود را بر اساس دوره اول هرمز یا طرح «هرمز-۱» ایران انجام داده، درحالیکه امروزه در دومین دوره هرمز قرار داریم و طرح «هرمز-۲» پیش رو قرار دارد؛ طرحی که نامش را از گذشته وام گرفته اما آینده را فراتر از آبهای نزدیک به ایران میسازد.
طرح هرمز ۱ چه بود؟
با کشف نفت در غرب آسیا و اهمیت یافتن جهانی خلیج فارس با منابع دریایی و زمینی آن به همراه نقشی که به عنوان پایانه صادراتی ایفا میکرد، تنگه هرمز اهمیت مضاعفی یافت. در ادامه و با احیای نسبی حکومت و استقلال ایران که با وقوع انقلاب اسلامی به اوج رسید، تهران از حضور خود در منطقه و اشراف بر خلیج فارس به عنوان عامل بازدارنده و تعادل بخش در روابط خارجی خود بهره برد. قدرتهای فرامنطقهای و برخی دولتهای منطقهای از تحولات داخلی ایران ناخشنود بودند؛ اما به دلیل قدرت درونی و توانایی تحرک تهران در جنوب، میدانستند اعمال فشارهای نهایی باعث واکنش در خلیج فارس خواهد شد.
نخستین تحرکات برای آزار تهران در سالهای اولیه انقلاب و در حین جنگ تحمیلی صدام علیه ایران رخ داد. در جنگ نفتکشها و به طور کلی جنگ انرژی، عراق به نفتکشها و پایانههای نفتی ایران حمله میکرد تا با قطع صادرات، تأمین مالی قوای نظامی را محدود کند. عراقیها میدانستند به دلیل عبور نفتکشهایشان از مقابل سواحل ایران، آنها در معرض خطر حتمی قرار میگیرند. برای جلوگیری از این اتفاق، دولت عراق در هماهنگی بینالمللی و منطقهای، نفت خود را با نفتکشهای متعلق به کشورهای دیگر حمل میکرد. یکی از این کشورها کویت بود. نفتکشهای کویتی محمولهها را نه به عنوان نفت عراق، بلکه به عنوان نفت کویت حمل میکردند تا ایران فرصت حمله مشروع و متقابل را پیدا نکند.
از سوی دیگر شوروی و سپس آمریکا با تهدید و متهم کردن ایران به گسترش جنگ، ادعا میکردند ایران حق حمله به نفتکشهای دیگران را ندارد؛ درحالیکه درواقع برخی از آنها نفت عراق را حمل میکردند. با تمام مخاطرات، حملاتی علیه این نفتکشها انجام شد و نه تنها پایانههای نفتی عراق مورد حمله متقابل قرار گرفتند، بلکه پایانههای نفتی کویت که در انتقال نفت به صدام کمک میکردند نیز شاهد گسترش سایه تهدید پس از دریافت موشکهای کروز چینی توسط تهران بودند. عراق برای حمله به نفتکشها به جنگنده میراژ اف-۱ و بالگرد سوپرفریلون متکی بود که از موشکهای ضدکشتی «اگزوسه» استفاده میکردند. هرسه مورد ساخت فرانسه بودند.
در مقابل ایران برای مدتها تنها از قایقهای معمولی بهره میبرد و رزمندگان با استفاده از راکت ضدزره آر.پی.جی، راکتهای غیرهدایت شونده مینیکاتیوشا و دوشکا، کشتیهای غول پیکر دشمن را هدف میگرفتند. میزان تسلیحات دو طرف نابرابر بود؛ اما در برابر انزوای ساحلی عراق در خلیج فارس، ایران دارای گستره وسیعی بود و با استقرار در تمام ساحل شمالی بر رفتوآمدها اشراف داشت. موقعیت ایران باعث شده بود علیرغم شکاف عمیق تسلیحاتی میان طرفین، حملاتش مؤثر شوند. پس از مدتی ایران با دریافت تعداد کمی موشک کروز ضدکشتی با نام «کرم ابریشم» از چین موفق شد توانمندی حملات دقیق و از راه دور در دریا و همچنین به مناطق ساحلی را کسب کند.
ایران در برابر اقدامات دشمن نه به طور کامل، بلکه به شکل نسبی دست به اعمال محدودیت بر کشتیرانی دشمن زد تا تأکید کند، طرفهای مقابل قادر به محاصره ایران از مسیر تهدید خطوط دریایی و قطع جریان نفتش نیستند. برای مدتها اشراف بر خلیج فارس با توجه به اهمیتش در بازار انرژی و اقتصاد، به ایران اجازه داد از موقعیت ژئوپلیتیکش برای مهار تحرکات دشمن استفاده کند. در اولین دوره هرمز یا طرح «هرمز-۱» محدوده جغرافیایی به خلیج فارس و تنگه هرمز محدود میشد و حملات حتی پس از دههها متکی بر قایقهای تندرو باقی ماندند. در این دیدگاه سنتی، هدف اصلی نفتکشها و پایانههای نفتی بودند، اما با انباشت سلاحها، هدفگیری میادین انرژی و کشتیهای حامل کالا به طور گسترده امکانپذیر شدند.
تحولات در طرف مقابل
طرفهای مقابل در چند دهه اخیر با افزایش قدرت خود تحولاتی را رقم زدهاند که باید به بررسی آنها پرداخت. همزمان با اقدامات دشمن، ایران نیز برای جلوگیری از اثرگذاری قطعی برنامهریزی طرف مقابل، طرحیهایی را به اجرا درآورده است. در این بخش برنامهریزیهای دشمن برای مقابله با دوره «هرمز-۱» بررسی شدهاند. در این میان تحولاتی خارج از طرحریزیهای دشمن هم رخ دادهاند.
۱- با کشیده شدن درگیریها به خلیج فارس طی جنگ تحمیلی ۸ ساله، آمریکا که تا پیش از این حضور نظامی دائمی چندانی در منطقه به شکل استقرار یگانهای عملیاتی نداشت، با نیروی دریایی، استقرار دائم خود را از نظر عملیاتی کلید زد. در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی ناوگان دریایی پنجم آمریکا در منطقه، به مرکزیت پایگاه بحرین شکل گرفت. این حضور اما بهمرور توسعه یافت و آمریکا برای اخراج صدام از کویت، حضور زمینی و هوایی خود در منطقه را آغاز کرده و تداوم بخشید. اوج اثرگذاری این قوا، اشغال افغانستان و بعد عراق بود. آمریکا همچنان استقرار نظامی خود در عراق را حفظ و آن را به سوریه گسترش داده است. از این رو حضور نظامی کنونی آمریکا در منطقه با دهه ۱۹۸۰ میلادی قابل مقایسه نیست و امروزه واشنگتن حضور عملیاتی سنگینی دارد.
۲- برخی دولتهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در دهه ۱۹۷۰ میلادی تأسیس شدند و تقویتشان زمانبر بود. آمریکا در این مدت حجم عظیمی از تسلیحات دفاعی و تهاجمی پیشرفته را در اختیار این دولتها قرار داده است. بعضی از این سلاحها توسط مستشاران خارجی مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در صورت جنگ و بروز ناتوانی در ارتشها، آمریکا و غرب میتوانند از این سلاحها به طور مستقیم برای عملیات استفاده کنند.
۳- در دهههای گذشته آمریکا واردکننده اصلی انرژی در جهان و از خلیج فارس بود. امروزه اما سهم نسبی این کشور با افزایش مصرف چین و قدرتهای نوظهور کاهش یافته است. همزمان با این کاهش نسبی دو اتفاق دیگر وابستگی آمریکا را کاهش دادهاند؛ انقلاب صنعت شیل که باعث استحصال از منابع نامتعارف نفت و گاز شده و دیگری تأمین عمده واردات از منابع خارج از خلیج فارس. آمریکا برای واردات بر کانادا و مکزیک در آمریکای شمالی، برزیل در آمریکای لاتین، نیجریه و آنگولا و دیگر تأمینکنندگان در غرب آفریقا اتکا دارد. آمریکا همچنان دارای منافع عمدهای در بازار انرژی خلیج فارس است، اما تحولات رخ داده تا حدی از وابستگی قبلی کاستهاند.
تغییرات در جبهه ایران و دوره «هرمز-۲»
به موازات تحولاتی که در طرف مقابل رخ داده، در جبهه ایران نیز تغییراتی مشاهده میشود که به شرح ذیل هستند.
۱- محور مقاومت در جنگ تحمیلی ۸ ساله وجود نداشت و بعدها بهمرور تشکیل و تثبیت شد. در آن دوره از لحاظ سرزمینی تنها خاک ایران برای اقدام در دسترس بود. در حال حاضر، عراق، لبنان، یمن و کشورهای دیگر شاهد گسترش مقاومت بودهاند. این وضعیت به محور مقاومت اجازه میدهد حتی با سلاحهای قدیمی و ساده پیشین، مانند قایقها علیه دشمن عملیات کند؛ در دریای سرخ قایقهای یمنی در فقدان به کارگیری موشکهای ضدکشتی قادر به اقدام هستند.
۲- توسعه تسلیحات دقیق و دوربرد حملات از مرکز به دوردست را ممکن ساختهاند. محور مقاومت با این سلاحها میتواند به مناطقی که خارج از اشراف ساحلی هستند، حمله کند. تهاجمات موفق یمن به کشتیهای دشمن در شمال اقیانوس هند و موارد منتسب به ایران در همین منطقه، تأثیر چنین سلاحهایی را نشان میدهند. اگر اضلاع مقاومت تحت فشار قرار گیرند، علیرغم از دست رفتن مزیت جغرافیایی آنها، ایران میتواند با سلاحهای خود از مرکز اقدام کرده و دریاها را برای دشمن ناامن کند.
۳- در گذشته و هنگامی که ایران با دریافت موشکهای کروز ضدکشتی موسوم به کرم ابریشم شاهد ارتقای توان دریایی قابل ملاحظهای بود، تعداد کم آنها امکان اقدامات را محدود میکرد. در آن دوره با این موشکها علاوه بر هدفگیری نفتکشها میشد صرفاً به پایانههای نفتی حمله کرد و یا با پرتاب تعداد کمی موشک، امیدوار بود یک میدان نفتی به آتشسوزی سرایتکننده دچار شود. در هرصورت حجم آتش ریخته شده بر سر دشمن اندک بود. در شرایط کنونی انبوه موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری با برد و دقت بالا امکان ریختن آتش پرحجم بر سر دشمن را فراهم میکنند. انهدام آرامکو توسط یمنیها که در مقطعی نیمی از تولید نفت عربستان سعودی را کاهش داد، تحول نظامی محور مقاومت را به تمامی طرفها گوشزد کرد. عرصه دیگر این تحول مربوط به حملات زمینی است. در گذشته احتمال داشت در صورت وقوع جنگ منطقهای قوای زمینی از ایران به دیگر مناطق یورش برند؛ اما درحال حاضر این مسئله شامل بخشهای گستردهای از منطقه میشود. در وضعیت جدید محور مقاومت میتواند علاوه بر به آتش کشیدن و انهدام کامل زیرساختهای انرژی، با توجه به وفور تسلیحات لازم، دیگر زیرساختهای دشمن را هم منهدم کند.
نکات
مجموعه نکات ذیل درباره اقدامات مسدودساز محور مقاومت و احتمال جنگ دریایی حائز اهمیت هستند.
۱- بستن و مسدودسازی مسیرهای دریایی به دفعات صورت گرفته اما به شکل نسبی بودهاند؛ این اتفاقات از نظر زمانی از جنگ تحمیلی ۸ ساله شروع شده و فراتر از تنگه هرمز نیز رخ دادهاند. در قسمتی از این نبردهای مسدودساز دریایی، در صحنه جنگ طوفان الاقصی حملات ایرانی، لبنانی و یمنی به بندر حیفا در شمال و حملات ایرانی و یمنی به ناحیه بندری ایلات در جنوب سرزمینهای اشغالی صورت گرفتهاند.
۲- بستن هرمز در طرح قدیمی مبتنی بر مسدودسازی دریایی بود، اما درحال حاضر شاهد محاصره هوایی رژیم صهیونی در حملات به فرودگاههای بنگورین و رامون هستیم؛ این دو فرودگاه تمام پروازهای مسافری بینالمللی را پوشش میدهند. در جنگ طوفان الاقصی مسدودسازی زمینی نیز رخ داده است. عملیات ۷ اکتبر بخشی از کریدور ترکیبی آیمک را در بخش انتهایی هدف قرار داد. در طول جنگ چند مورد عملیات در گذرگاههای زمینی اردن ثبت شدهاند. پس از آنکه یمن مسیرهای تجاری به بندر ایلات را زیر آتش برد، صهیونیستها به عنوان مسیر جایگزین بار خود را در بنادر امارات تخلیه کرده و به وسیله کامیون از طریق خاک عربستان و سپس اردن وارد سرزمینهای اشغالی میکردند. این مسائل نشان میدهد در دومین دوره هرمز یا «طرح هرمز-۲» در صورت بحران و مواجهه با طرحهای حداکثری دشمن، محور مقاومت میتواند نسبت به طرح گذشته، در هوا و زمین نیز وارد اقدامات مسدودکننده برای محاصره دشمن شود.
۳- طی جنگ ۸ ساله امکان توسعه فوری مقاومت به ورای ایران ممکن نبود و اساساً در خط اول با عراق درحال جنگ بودیم. امروز امکان توسعه فوری به شمال، شاخ و تا حدی غرب آفریقا امکانپذیر است و زیرساختهای آماده فکری، اجتماعی، نظامی و امنیتی در این مناطق وجود دارد.
۴- شرق نه به معنای ناتویی و مقاومتی، بلکه در شکل حمایتی در کنار محور مقاومت حضور دارد. این درحالی است که در جنگ تحمیلی شوروی و آمریکا دو رأس نظام دوقطبی در کنار عراق قرار گرفته بودند.
کد خبر 6616765
-
رئیس اتاق اصفهان: همه مسئول بحران خشکیدگی زایندهرود هستیم
-
تمرین سرخپوشان در حضور مدیر عامل و پیشکسوتان
-
مراکز علمی کشور نباید صرفاً مصرفکننده فناوریهای بینالمللی باشند
-
نظارت بر عملکرد مسئولان حق قانونی نمایندگان است؛ لرستان فرصت خطا ندارد
-
نشست جبهه فرهنگی بانوان گرگان
-
سرهنگ قیصری: پدر ۵۹ ساله ساروی به دست پسرش کشته شد
-
کیفیت و عدالت تحصیلی در صدر اولویتهای آموزش و پرورش شادگان
-
۷۵ درصد خرید و فروش اینترنتی در پلتفرمهای داخلی انجام میشود
-
حوزه علمیه دارای ظرفیتهای بینظیری در تولید محتوای دینی و انقلابی است
-
بومیسازی هوش مصنوعی در کشور بر اساس ارزشهای دینی ضروری است
-
سردار آزمون پس از جراحی در سوئیس: با قدرت برمیگردم
-
حماس رسما دستیابی به توافق را اعلام کرد
-
«ترامپ»؛ از اعلام زمان آزادی اسراء صهیونیست تا موضعگیری ضدایرانی
-
ترامپ: مرحله نخست آتشبس امضا شد؛ آکسیوس: جنگ غزه به پایان رسید
-
افزایش قیمت گوشت قرمز، ماکارونی و تخممرغ +جدول قیمت کالاهای اساسی
-
وحید هاشمیان بدون رقیب سرمربی پرسپولیس ماند!
-
واکنش رئیس رژیم صهیونیستی به توافق توقف جنگ در غزه
-
حماس از تحویل فهرست اسیران خود خبر داد
-
سه نویسنده ایرانی نام ببر؛ نمیدانم نمیشناسم!
-
توافق آتش بس در غزه؛ جزئیات و واکنش ها
-
روزنامههای ورزشی پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای صبح پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای ورزشی چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴
- حرف آخر
- مهرینو
- تهران تایمز
- روزنامه آگاه