این مرد دریا را به کوچه های بوشهر آورد + تصاویر
شعبان حکمتمنش، دریانورد بازنشسته ۵۷ ساله است و در محله صلحآباد شمالی، در همسایگی دریا به دنیا آمده و همین همسایگی باعث شد از همان کودکی دریا بخشی جداییناپذیر از زندگیاش باشد.

همشهری آنلاین- زهرا سیف آذرنژاد: در دل بوشهر، جایی که نسیم دریا با کوچههای باریک دست دوستی داده، محلهای قد کشیده به نام کوتی؛ محلهای قدیمی با دیوارهای کاهگلی و خانههایی که پنجرههای چوبیشان هنوز قصههای دریا را زمزمه میکنند. اینجا زمانی خانه و کاشانه بازرگانان و دریانوردانی بود که بوی ادویه و سفر از شانههایشان میبارید. امروز هم کوتی با همه زخمهای زمان، هنوز زنده است؛ هنوز روح دریا در کوچههایش میوزد و هر دیوارش نشانی از هویت و ریشههای بوشهر دارد.
دیوارهای خاموش کوتی، سالها فقط سایهروشن آفتاب و رد پای رهگذران را به یاد داشتند، اما این روزها، بر تن همان دیوارها، زندگی تازهای جوانه زده است. نقش کشتیها بر دیوارها افتاده؛ کشتیهایی که گویی از دل تاریخ بوشهر برآمدهاند و بادبانهایشان را به نسیم کوچهها سپردهاند.
این نقاشیها تنها رنگ نیستند؛ بخشی از آنها با طناب و پارچه و نخ جان گرفتهاند. پرچمهایی که در باد تکان میخورند و بادبانهایی که برافراشته و از دل دیوار در نسیم خیال به حرکت درآمدهاند. هر دیوار، صحنهای کوچک از دریاست؛ صحنهای که محله را از سکوت خاکستری بیرون میآورد و به جشن رنگ و خاطره بدل میکند.
این دیوارنگارهها، نه فقط زیباسازی که یادآور پیوند دیرین بوشهر با دریا هستند؛ انگار کوتی به بندری پر از کشتی بدل شده، با این تفاوت که این بار کشتیها بر دیوارها پهلو گرفتهاند. گفتوگوی ما با شعبان حکمتمنش، دریانورد بازنشسته که نقش این کشتیها را روی دیوارهای کوتی میزند، بخوانید. او ۵۷ ساله است و در محله صلحآباد شمالی، در همسایگی دریا به دنیا آمده و همین همسایگی باعث شد از همان کودکی دریا بخشی جداییناپذیر از زندگیاش باشد.
گویا ۳۰ سال است که در محله کوتی زندگی میکنید. این محله را چطور توصیف میکنید؟
کوتی محلهای است مذهبی و آرام. آنچه برای من همیشه ارزشمند بوده، همزیستی مسالمتآمیز مردم است. شیعه و سنی در کنار هم، بدون اینکه دخالتی در زندگی یکدیگر داشته باشند، زندگی میکنند. اما وقتی پای سختی و مشکل به میان میآید، همه در کنار هم میایستند و به یاری هم میشتابند. این روحیه همبستگی و وحدت چیزی است که به من آرامش میدهد و حس میکنم در جایی ریشه دواندهام که هنوز ارزشهای انسانی زندهاند.
خانوادهتان چه نقشی در علاقه شما به دریا داشتند؟
شغل خانوادگی ما دریانوردی بوده است. پدربزرگم، پدر مرحومم و حتی برادرانم همه دریانورد بودند. من هم به واسطه همین فضا و همزیستی با دریا، از بچگی علاقهمند شدم. خاطرم هست ساعتهای طولانی با دوستانم در آب میماندیم، بازی میکردیم، شنا میکردیم. دریا از همان دوران برایم هم بازی بود، هم معلم، و هم همراه.
فعالیت حرفهای دریایی شما چطور گذشت؟
سالهای زیادی در شرکتهای مختلف دریانوردی کار کردم. در این سفرها به شهرها و کشورهای زیادی رفتم. بودن روی کشتی یعنی زندگی با همه دشواریها و زیباییهای دریا. گاهی روزها امواج خروشان میشدند و شرایط سخت، گاهی هم آرامش دریا تمام وجود آدم را پر میکرد. همه این تجربهها در ذهنم مانده و امروز بخشی از سرمایه زندگی من است.
حالا که بازنشسته شدهاید، چه حسی نسبت به دریا دارید؟
من دیگر به دریا نمیروم و کار دریایی هم نمیکنم، اما راستش را بخواهید، دلتنگیام برای دریا تمام نشده. دلتنگ امواج خروشان، عصیان دریا و آرامشش هستم. همین دلتنگی بود که باعث شد به دنبال راهی باشم تا همچنان با دریا زندگی کنم، حتی اگر از آن دور باشم.
پیش از نقاشی روی دیوار، تجربه ساخت ماکت هم داشتید. از آن دوران بگویید.
بله. قبل از اینکه به سراغ نقاشی بروم، با عشق فراوان ماکت کشتیها را میساختم. با چوب، وسایل مختلف و حتی با چیزهای بازیافتی. حاصل کار چند ماکت کوچک و بزرگ بود که هنوز هم آنها را نگه داشتهام. برای من هریک از این ماکتها مثل یک یادگاری زنده از سالهای دریانوردی است.
چه شد که تصمیم گرفتید روی دیوار خانه نقاشی کنید؟
روزی در خانه نشسته بودم که صدای گردشگرانی را شنیدم. آنها از کوچهها و پسکوچههای چهارمحل، از دریا و کشتی و قایقسواری حرف میزدند. همان لحظه به ذهنم رسید که میتوانم دیوار خانهام را به صحنهای برای نمایش کشتیها تبدیل کنم. تصمیم گرفتم هر کشتی را همراه با نام بوشهر و اصالت بوشهریاش نشان دهم و بالای هر یک تاریخچهای بنویسم. این کار برای من نوعی ثبت خاطره بود، اما در عین حال فرصتی شد برای معرفی تاریخ و هویت بوشهر به گردشگران.
اولین نقاشی شما چه بود؟
اولین کشتی که کشیدم «جرمانسیکا» بود. این نام از گذشتههای دور بوشهر آمده و بار تاریخی زیادی دارد. بالای نقاشی نوشتم که چرا چنین اسمی دارد و چه پیشینهای پشت آن نهفته است. میخواستم هر بیننده نهتنها تصویر کشتی را ببیند، بلکه معنای آن را هم بفهمد.
بعد از آن کدام کشتیها را کشیدید؟
پس از «جرمانسیکا»، کشتی «رافائل» را کشیدم؛ کشتیای که همه بوشهریها با آن خاطره دارند. هر خانوادهای عکسی از رافائل در آلبومش دارد. من هم نقاشی آن را با خاطراتی که در کودکی همراه پدرم داشتم آمیختم. تاریخچه آن را در بالای آن نوشتم که گردشگران دیگر شهرها بتوانند راحت بخوانند و بدانند که از کجا و چه طور از بندر جنوای ایتالیا به بوشهر رسیده است و به صورت شفاهی هم مرتب برایشان بازگو میکردم.
بعد نوبت «پرسپولیس» رسید؛ نخستین ناو جنگی ایران در دوره ناصرالدینشاه. برای آن بادبانهایی از پارچه قرمز بریدم و دوختم و به نقاشی وصل کردم تا زندهتر شود و باز تاریخچه آن را هم بالایش نوشتم که ناخدایش ناخدا عباس دریانورد معروف بود و در خلیج همیشه فارس رفت و آمد میکرد.
بعد از آن، «آپشن آیس» و سپس ناوچه «پیکان» را به یاد شهدای شجاع آن کشیدم. در نهایت نفتکش «سانچی» را هم به یاد شهدای قهرمانش نقش زدم. همه این کارها برای من امتداد همان عشق و علاقهای است که از کودکی تا امروز در وجودم مانده.
مردم و گردشگران چه واکنشی داشتند؟
بازخوردها بسیار دلگرمکننده بود. همسایهها و دوستان و حتی گردشگرانی که از شهرهای دیگر که میآمدند، همه مرا تشویق میکردند. بعضی گردشگران میگفتند: «دفعه قبل که بوشهر بودیم، هنوز این کشتی نصفه بود، حالا که برگشتیم دو سه کشتی دیگر هم اضافه شده!» بعضیها حتی شماره میدادند تا پس از تمام شدن نقاشیها، عکسشان را برایشان بفرستم. این واکنشها برایم انرژی مثبت فراوانی داشت و انگیزهای شد برای ادامه کار.
هزینه و زمان این پروژه چقدر بود؟
کل هزینه نقاشیها و وسایل مورد استفاده حدود ۲۰ میلیون تومان شد. از پانزدهم اسفند ۱۴۰۳ تا پایان فروردین ۱۴۰۴ گرفتار این پروژه بودم. البته طرحهای دیگری هم در ذهن داشتم، اما به خاطر گرمای شدید هوا نتوانستم ادامه بدهم. امیدوارم از نیمه مهر که هوا خنکتر میشود، دوباره کار را از سر بگیرم.
این تجربه برای خودتان چه معنایی دارد؟
برای من، این کار فقط نقاشی روی دیوار نیست. هر بار که قلم به دست میگیرم و کشتیای را میکشم، به یاد روزهای کودکی و نوجوانی و جوانی میافتم؛ روزهایی که با کشتیهای واقعی روی دریا زندگی میکردم. این نقاشیها مرا پرت میکنند به همان خاطرات. از اینکه توانستم هم به زیبایی شهر کمک کنم و هم تاریخچه کوچکی از دریا و دریانوردی بوشهر را به تصویر بکشم و با مردم به اشتراک بگذارم، احساس آرامش و رضایت فراوان دارم.
کد خبر 985788
-
این مرد دریا را به کوچه های بوشهر آورد + تصاویر
-
اولین واکنش هادی چوپان به قهرمان نشدن در مستر المپیا + عکس
-
من صبح و شب به ایران درود میفرستم | ایرانیها عزت را به منطقه ما بازگرداندند
-
هشدار عجیب به ترامپ ؛ تو را در آسمان ترور می کنند | نگهبانان را خودت انتخاب کن + ویدئو
-
واکنش دختر شهید حاج قاسم سلیمانی به خبر فوت یک بازیگر سینما و تلویزیون
-
پزشکیان دعوت ترامپ را نپذیرفت + جزئیات
-
اجازه جالب حماس به اسرای اسرائیلی و جیغ و فریاد آنها+ ویدئو | عملیات روانی اثرگذار حماس را ببینید
-
ادعای عجیب نتانیاهو: دشمنان در حال برنامهریزی برای حمله دوباره به اسرائیل هستند!
-
من صبح و شب به ایران درود میفرستم | ایرانیها عزت را به منطقه ما بازگرداندند
-
هشدار عجیب به ترامپ ؛ تو را در آسمان ترور می کنند | نگهبانان را خودت انتخاب کن + ویدئو
-
روزانه ۷/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان؛ پیشنهاد سرگیجه آور عربستانی ها به دست یامال رسید
-
نخستین تصاویر از وضعیت اسرای اسرائیلی بعد از آزادی
-
اجازه جالب حماس به اسرای اسرائیلی و جیغ و فریاد آنها+ ویدئو | عملیات روانی اثرگذار حماس را ببینید
-
شگفتی بزرگ؛ کشور ۵۴ هزار نفری در آستانه صعود به جام جهانی
-
ادعای عجیب نتانیاهو: دشمنان در حال برنامهریزی برای حمله دوباره به اسرائیل هستند!
-
لحظه ورود ترامپ به پارلمان اسرائیل + ویدئو | همراهی نتانیاهو و دختر و داماد ترامپ
-
هوش مصنوعی جایگزین این ۴۰ شغل میشود! + جدول
-
قتل دلخراش مادر به خاطر ارثیه | مرگ مقتول زیر مشت و لگد پسرش
-
سکانداری زنان | گفتوگو با ۳ زن دریانورد همزمان با روز دریانوردی
-
گفتوگو با نخستین بانوی دریانورد | رویای پرواز داشتم اما دل به دریا زدم
-
این دختر دهه شصتی اولین زن دریانورد ایران است | زن دریانورد باید کفش آهنی بپوشد | دیگر دل نازک نیستم؛ روح و قلبم دریایی شد!